• وبلاگ : خاطرات روزانه يک دانشجو!!!!
  • يادداشت : امروز حرف زديم......
  • نظرات : 0 خصوصي ، 17 عمومي
  • ساعت دماسنج

    نام:
    ايميل:
    سايت:
       
    متن پيام :
    حداکثر 2000 حرف
    كد امنيتي:
      
      
       1   2      >
     

    ببخشيد

    حق با شماست....

    به خدا سرم گرم انتخاب ترم تابستان بود و هر روز هم با آرش ميريم براي ديدن خانوم.... يا حرف زدن باهاش....

    به همين دليل اين داداش ما .... كاملا مارو گذاشته سر كار!!!!

    قول ميدم امشب بنويسم.....

    شنااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااام

    مي بينم كه بوس بوس مي فرماييد

    تا انجايي كه يادمان مي باشد ما بوس بوس مي فرموديم و حالا شاهد رواج ان مي باشيم

    اكشال نداله(اشكال نداره)بچه اي

    بذار دلت خوش باشه

    بيا ديگه.ئه

    بوس بوس

    باباي

    سلام
    خدا مهربونه ، يار عاشقونه

    خدا همه ي جوانهاي عاشق رو به معشوقشان برسان خوشحال شدم از خوشحالي شما و اميدوارم خوشبخت بشيد . هردوتونا . خدا هردوشون رو خوشبخت كن . يا حق

    ها يادم رفت بگم من ادعاي دينداري ندارم اتفاقا ميگم تا حالا گمراه بودم مي خوام تازه از اين به بعد ديندار باشم . و گفتم كه اين بار داره كمرم رو خم مي كنه . خيلي سخته . به اين راحتي ها نيست .
    پاسخ

    معصومه جان خيلي ممنون که منو فعلا فراموش نکردي.....اميدواردم شما هم خوشبخت بشي.....راستي اين آقا آرش ما موفق شد....اون روز جواب بعله رو از خانوم گرفت.....اون خانوم که بهتره زن داداش صداش کنم (:دي) ، گفت که فعلا آرش خان وقت داره خودشو ثابت کنه.....(حالا ببينيم دادش من چيکار خواهد کرد؟؟؟)خوش باشي و تا نوشتن گزارش کامل ماجرا ، شما رو به خدا ميسپارم
    سلام ، شما مثل اينكه منظور من رو نفهميدي ، اولا گفتم هر جور ميلتونه چرا ؟ چون من دقيقا از شرايط شما خبر ندارم ، دوما منظورم اين بود اگر شما اينقدر شناخت داريد كه خيلي جدي ايشون رو براي ازدواج مي خواهيد يه جور نامزدي قبل از ازدواج كه به احتمال نود درصد به ازدواج ختم بشه ، انجام بشه خيلي بهتر از يه دوستيه كه هزار تا حرف و حديث و مشكل ممكنه به وجود بياره ، بله اگر شناخت شما در حدي بود كه از ازدواج مطمئن بوديد ، بازم ميگم من از شرايط شما خبر ندارم و فقط پيشنهاد دادم خودتون مي دونيد ، اتفاقا من صيغه كردني رو كه به نيت ازدواج نباشه رو دوست ندارم چون معتقدم با احساسات اون دختر بازي ميشه و اين به دور از جوانمرديه ، در مورد حضرت علي و فاطمه ، از حرفاي شما جز اون چيزي نمي شد بر داشت كرد وقتي مي گيد حضرت علي و فاطمه مال 1400سال قبل بودند ، من ميگم ما بايد شرم و حيا رو از اونها ياد بگيريم ، نه اينكه مثلا مثل اونها بريم نه سالگي يا پانزده سالگي ازدواج كنيم ، اين منش و كردار اونهاست كه بعد از 1400سال هم قديمي نميشه ، خلاصه من فقط دنبال يه حقيقت از عشق مي گشتم كه پيداش كردم راستش رو بگم هيچ وقت قصد امر به معروف و اين چيزا نداشتم نمي دونم شما بايد با مشكلت چيكار كني فقط مي دونم من با دوستي دو تا نامحرم مخالفم . يعني خودم چون هيچ وقت نمي تونم خودم رو راضي به اين كار كنم حتي با معشوقم به خاطر همين به كسي هم توصيه نمي كنم . شما عاقلي و صاحب اختيار ، هر كاري دلتون مي خواد مي تونيد بكنيد فقط اميدوارم يه كاري نكنيد كه بعدا پشيمون بشيد منم براي خوشبختيتون دعا مي كنم . يا حق
    + ارش 
    سلام شيدا خانوم خيلي ممنون بابت حرفها ونظرات قشنگت ولي من نوشته هام مكتوب و قابل دسترس هستش من هيچ وقت نگفتم نعوضب الله اين دو شخصييت دموده شدن پس لطفا يه بار ديگه بخونين بعد جواب بدين خانوم محترم واسه پسر كه مهم نيست عقد موقت يا دايم واسه خانومها مهمه واسه اونهاست كه اسمش ميمونه ضمنا براي ازدواج شناخت كاملتري لازمه نه شناختهايي كه شما ميگين (كه خيلي سطحيه ) واقعا شيدا خانوم از شما بعيده اين حرفها رو زدن يعني چي من دختر مردم عقد موقت بكنم تا از اون شناخت پيدا كنم اصلا من به جهنم شما خودت دختري اصلا مي ذاري طرف چنين چيزي رو مطرح كنه چه برسه به انجامش خواهره من لطفا وقتي ميخواي جواب بدي خودت جاي طرف مقابل من قرار بده بعد جواب منو بده نه كه همينطوري يه چيزي بنويسي كه يه چيزي نوشته باشي شايد هم شما كه اينهمه از دينداري دم ميزني من از شما مسلمانترودينداربودم شب خوش ولي اون تعريفت از عشق فوق العاده عالي و زيبا بود ممنون بابت دعاها ت هم خيلي ممنون اميدوارم بابت حرفهام زياد ناراحت نشي.

    اينم بخونيد بد نيست قصه ي دينداريمه .

    چقدر سخته ديندار بودن ، کمرم داره زير اين بار خم ميشه ، اگه پامو يه ذره بذارم اون ور تر مي گن متعصبي ، اگه پامو يه ذره بذارم اين ور تر مي گن کافري ، ديندار بودن يعني حرکت کردن رو يه خط مستقيم ، بدون انحراف به چپ و راست ، چقدر سخته بتوني دقيقا روي اين خط مستقيم حرکت کني و منحرف نشي ، خدايا ! تو مي دوني که من اين بار سنگين رو فقط به خاطر تو دارم به دوش مي کشم ، تو مي دوني من زماني غافل و جاهل بودم ، زماني متعصب بودم و تازه امروز مي خوام يه ديندار واقعي باشم ، تازه مي خوام باشم ، خدايا کمکم کن ، به عشق تو پا تو اين خط گذاشتم وگرنه من يه جاهل ِ غافل بيشتر نبودم .

    سلام ، اولا بگم كه يكي از آرزوهاي بزرگ من تو زندگي خوشبختي همه ي جوانهاست ، يكي از دعاهاي هميشگي من تو نماز خوشبختي و عاقبت به خيري همه ي جوانهاست ، من الان يكي دوروزه كه تو نمازم دعاي مخصوص واسه خوشبختي شما و دوستت مي كنم . خوشحالم كه شما به ارزشهايي مثل وقار و نجابت اهميت مي ديد ، من قبل از اينكه نظر خودم رو بگم مي خواستم يه پيشنهاد بهتون بدم اگر شما اونقدر اين خانم رو مي شناسيد كه از وقار و متانتش مطمئنيد با يه عقد موقت ساده مي تونيد اين مشكل رو حل كنيد چرا وقتي ميشه با يه عقد موقت همه ي حرف و حديث ها رو برطرف كرد و ديگه هول و ولا نداشت كه من با يه نامحرم چيكار دارم ، اين كار رو نكرد ؟ وقتي شما هم ديگر رو دوست داريد ولي هنوز مطمئن نيستيد به درد هم مي خوريد يا نه ؟ و نمي دونيد مي تونيد با هم به تفاهم برسيد يا نه ؟ يه عقد موقت (صيغه) مي كنيد و هروقت هم كه خواستيد باطلش مي كنيد ، به هر حال هر جور ميلتونه ، اما نظرم راجع به حرفاتون در مورد حضرت علي و فاطمه ، اين عزيزا هيچ وقت دموده نمي شن ، فقط ما بايد به تناسب زمان ، اعمال خودمون رو با منش و كردار اونها تطبيق بديم لازم نيست عين اونها باشيم بلكه فقط كافيه پا در مسيري بگذاريم كه اونها گذاشتند و طرز تفكرمون رو مثل اونها كنيم . مثلا حضرت فاطمه وقتي حضرت علي مي اومد خونه فوري به استقبال حضرت مي رفت يعني اگر نشسته بود بلند مي شد و به سمت حضرت مي رفت و اگر ايستاده بود چند قدم به ايشون نزديك تر مي شد . خب من از اين ماجرا چي برداشت مي كنم ، احترام به همسر . و اما چيزي كه مي خواستم در مورد عشق بفهمم فهميدم . نتيجه ي تحقيقات و تفكرات من اين شد :

    ما از عشق چي مي خواهيم ؟ عاشق مي شيم كه چي بشه ؟ خيلي ها دلشون مي خواد يه روز عاشق بشند چرا ؟ عاشق مي شيم كه دوست داشته باشيم و دوست داشته بشيم و يه همدم و يارو ياور داشته باشيم كه حضورش تو زندگي به ما اميد و آرامش بده ، و زندگي رو به كام ما شيرين و دنيا رو در نظر ما قشنگ كنه ، همين ، همين ، آره اينا خيلي قشنگ و شرينه ولي من تازه فهميدم قابليت عشق بيشتر از اين حرفاست ، حيف نيست از اين همه قابليت عشق چشم پوشي كنيم ، مي دونيد عشق مي تونه چه ها بكنه با تو ، مي دوني عشق مي تونه تو رو به كجاها برسونه ، مي دوني من از عشق چي مي خوام ، مي خوام با نيروي قدرتمند عشق بهترين بشم براي معشوقم ، يعني نجابتم رو ، شرافت و انسانيتم رو ، مهربوني و عطوفتم رو ، ادب و احترامم رو ، لطافت و صفاي روحيم رو به حد اعلا برسونم ، تا معشوقم از مصاحبت با من بيشترين لذت رو ببره ، مي دوني نتيجه ي چنين خواسته اي چيه ؟ نتيجش اينه كه من ياور خوبي براي يار خودم ، بنده ي خوبي براي خداي خودم و هم نوع خوبي براي بقيه ي آدمها مي شم ، درون من با عشق زيبا و با صفا ميشه ، و شخصيت من ساخته ميشه ، اينجاست كه بايد بگم من عاشق عشقم ، زميني و آسموني شرقي و غربيش هم فرقي نمي كنه ، با چنين طرزتفكري من مي رم به سمت كمال و عاشق همه چيز و همه كس مي شم .

    عاشقم بر همه عالم كه همه عالم از اوست ، به جهان خرم از آنم كه جهان خرم از اوست .

    اينجاست كه حتي درد فراق كه طاقت فرساست برام شيرين ميشه ، مي دوني اين درد فراق چه تاثير عميقي تو پختگي و بزرگ شدن روح آدمي داره . آدم تا درد نكشه بزرگ و پخته نميشه ، آره سخته بگي درد خواهم دوانمي خواهم ، غصه خواهم نوا نمي خوام . اما من اين درد قشنگ رو به جون مي خرم تا از نعمت عشق بي نصيب نباشم . آره من حتي از عشق انتظار ندارم من رو به يارم برسونه ، فقط از عشق انتظار دارم من رو بهترين كنه براي يارم تا وقتي به من رسيد پشيمون نشه از رسيدن به من .

    درد من درد بدي نيست ، اما تحملش كار كمي نيست

    عاشقي كار هر كسي نيست ، مردي مي خواد اما مردي به مرد و زن نيست .

    انشاالله به حق فاطمه ي زهرا هم شما هم دوستت خوشبخت و عاقبت به خير بشيد ، خدايا همه ي جوانها رو خوشبخت و عاقبت به خير كن ، اين دو تا جوان رو هم بين جوانهاي خوشبخت قرار بده . آمين يارب العالمين .

    + ارش 
    salam bazham tashakor mikonam az shoma bebinid sheyda khanum avalan man aslan tu ye negah ashegesh nashodam aslan intor nist doroste etegadam bar khelafe nazare shoma hastesh man motagedam kheyli az eshgha fagat ba ye negah shoru mishe vali az shanse man aslan intor nabud taze man bad az 3 term hamkelasi bodan az raftar va hamintor ke shoma migid az shakhsiyatesh ke be hich pesari ejaze nemidad hata ye negahe chap behesh bokone khosham omade va aslan on ahle tip zadano jelf baziha nist sheyda khanum ino mituni az modire weblog vahamin aminjon ke bade man nazaresho dade beporsin zemnan vali in gesmat az harfato gabul daram ke age man bad az 2 ya 3 sal fahmidam ke behesh dige talog khateri nadaram chi mishe etefagan man in masalaro ba on khanum tarh kardam va rahe hale in mozo mond vase emruz ke javabe gatisho bege ke enshallah miyam onam migam ke che rahe hali vasash peyda kardim ( albate dar sorati ke javabe khanum + bashe )hatman montazere nazare sazande va khube shoma hastam zemnan ino begam man khodam mosalmanam va hata tamame namazha va ruzehamo migiram vali etegadham mesle u khoshk va efrati nist zemnan shoma nazaretono dar rabete ba harfhaye man dar rabete ba hazrate ali va hazarte fateme nagoftin zemnan yadam raft ruze zan ro be u tabrik begam omidvaram az daste dadashe kochiketon narahat nashode bashin montazerton hastam :X:X:
    vase emruz ham doam konin age dost dashtin ma beham beresim
    baz ham mamnun va tashkor

    يه مطلب ادبي كه امروز آپ كردم رو براتون كپي مي كنم ، اميدوارم از خوندنش لذت ببريد . يا حق

    خسته بودم ، درمونده بودم ، يه گوشه اي از بيابون عشق نشسته

    بودم دلم گرفته بود ، گريه کرده بودم ، زير سايه ي درختي خسته

    خوابيده بودم خواب بدي ديده بودم ، پاشدم غوغا کردم ، داد زدم

    هوار کردم ، خسته شدم نسشتم و دوباره گريه کردم ، يهو ديدم

    بي خبرا دورم کردند ،

    يكي گفت : طفلكي مجنونه .

    يكي گفت : چرا اينقدر پريشونه .

    يكي گفت : ولش كنيد خودش آروم مي گيره .

    يكي گفت : نه گناه داره ، ممكنه از غصه بميره .

    يكي گفت : ببريمش پيش طبيب ، شايد شفاشو بگيره .

    يكي گفت : آره راست مي گي ، رنگشم پريد ه .

    هر كسي يه چيزي مي گفت، هيچ كس از درد ِ دل من خبر نداشت و

    چيزي نمي گفت ، تا كه شنيدم بين صداها يه پيري مي گفت : پاشو

    جوون ، اينا فقط تب و تاب عاشقيه ، حالا كجاشو ديدي ، بايد هزاران

    بار از غم يار بميري ، اگه مي خواهي يارت رو ببيني ، بايد گُر بگيري

    بسوزي ، راهي كه اومدي ، بايد تا آخرش بري ، بعدش اومد جلو ، يه

    دستي رو سرم كشيد و نوازشم كرد و يواشكي تو گوشم گفت : پاشو

    عاشق ، مقصود تو مقصد منتظرته ، بدون اونم به فكرته ، جون ِ تازه

    گرفتم ،ديگه جز يار هيچي نمي ديدم و هيچي نمي خواستم ،زودي راه

    افتادم ، يار من كجايي ؟ اومدم.

    سلام ، اولا كي گفت شما قصد هوسبازي داريد ، دوما من ميگم احتمال به هوس افتادن زيادتر ميشه ، سوما شما اگه رفتي با اون خانم دوست داشتي بعد نپسنديديش بعد رهاش كردي مي دوني با اون خانم چه كردي ؟ مي دوني چه به روزش مياري ؟ هم قلبش رو مي شكني هم غرورش رو ، به نظر من اين راهش نيست ، چون معايب زياد داره ، اولا كه با اصول مذهبي ما چه خشك چه تر در تضاده دوما معايب زيادي داره ، علاوه بر اينكه ممكنه از هم خوشتون نياد و هم ديگر رو رها كنيد و دل شكسته بشيد تو كارنامتون يه دوستي با جنس مخالف نوشته ميشه شما حاضري با يه خانمي كه چند بار با يكي دوست شده بعد به اين نتيجه رسيده كه اونها به دردش نمي خورن و رهاشون كرده ازدواج كني ؟ ، اين احتمال هم هست ديگه ؟ راستي به نظر شما عشقي كه با يه نگاه به وجود بياد چقدر مي تونه دوام بياره ، شما از چي اون خانم خوشت اومده ، به احتمال زياد تيپ و قيافشون ديگه ، وگرنه شناختي كه رو شخصيتشون نداري كه بگي از شخصيتش خوشم اومده ، من به شخصه طرفدار عشقي هستم كه محبت طرف كم كم و با شناخت بيشتر تو دل آدم ريشه كرده بشه ، يعني محبتش تو تار و پود آدم ريشه كنه ، فكر مي كني نميشه ؟ به نظر من عشقي كه بر پايه ي شناخت به وجود اومده باشه خيلي بهتر از عشقيه كه بر پايه ي يه نگاه به وجود اومده باشه ، اصلا بر فرض شما رفتي باهاش دوست هم شدي خيال كردي مي توني به موقع بشناسيش قبل از اينكه دير بشه ، آخه مي كن عاشق كوره عيب طرف رو نمي بينه و شما وقتي عيبش رو مي بيني كه كار از كار گذشته باشه ، نمي دونم شايد اشتباه مي كنم من فقط دارم نظرم رو ميگم چون نمي دونم درسته يا نه به شما پناه آوردم تا كمكم كنيد براي فهميدن حقيقت ، راستي ديدي تا حالا دو نفر اول كه با هم آشنا مي شن حتي ممكنه اولش با هم درگير هم شده باشند و لج باشند بعد رفته رفته هر چي شناختشون نسبت به هم بيشتر ميشه محبتشون تو دل هم بيشتر ميشه و ريشه مي كنه و تازه مي رسن به مرحله ي عاشقي ‍، مي دونيد من هيج وقت ظاهر پسند نبودم ، هزار تا آدم خوشگل ديدم ولي جذب نشدم ، دلم نلرزيد ، اماوقتي يه آدم خوب مي بينم ، حالا هر كي ( زن ، پير ، جوان ، منظور انسانه ) احساس مي كنم محبتش به عنوان يك انسان قلب من رو مي لرزونه ، آره فرق من و شما اينجاست كه شما ظاهر رو مي بينيد و عاشق مي شيد و چاره اي نداريد جز اينكه با طرف دوست بشيد اما من باطن رو مي بينم و عاشق مي شم و هيج نيازي به اين دوستي ندارم ، البته فكر نكنيد دنبال كسي هستم كه مثل يه بچه پاك و معصوم باشه نه فقط كسي كه تو ذاتش خورده شيشه نداشته باشه و اون خصوصياتي رو كه دلم مي خواد داشته باشه ، آخ ببخشيد خستتون كردم . به خدا آروزي من خوشبختي شما و همه ي جوانهاست ، جوابم رو بديد ممنون مي شم . يا حق

    سلام به همگي...

    من هميشه هينجا سر ميزنما..ولي خوب كم كامينت مذارم بيبخش ديگه

    و سلام به ارش جونم خوفي عزيزم؟درست كه شما ها مارو قابل نيمدونيد و به جاي اينكه جريان هارو از خوديتون دنبال كنم بايد بيام اينجا..

    ولي بازم هر دوتون دوس دارم :هم ارش جونمو و هم صاحب وبلاگو(اسميشو من نمي خواهم لو بدم ولي ارش يجا لو داده هاااااا....

    ولي اگه اجازه بدين مي خوام منم نظرمو در مورد بحث كه اينجا باز شده بگم:

    بچه ها خودشون ماجراهاي منو كامل مي دونن

    درست كه نزديك يك سال ديگه همكلاس نيستيم ولي دوستيمون تو اين مدت بيشترم شده

    ولي در مورد حس عاشقي:اوناي كه خوديشون واقعا عاشق شدن(عشق واقعي ها..)بهتر مي دونن..عشق يعني اين كه يه كسي رو تو همون بر خوردهاي اول بدون هيچ علت و دليلي دوستيش داشته باشي و بخواهي بدون اين كه بدوني اون كيه؟چطوريه؟باباش كيه؟مامانيش كيه؟خونشون كجاست؟ بدون هيچ علت و دليلي

    اين يعني همون عشق

    و وقتي هم كه عاشيق ميشي دنيات يجور ديگه ميشه اهنگهاي قبلا هزازر دفعه گوش كردي الان برات يه معني ديگه ميدي محيط ز ندگيت گلها طبيعت يه جور ديگه مي بيني و دوست داري اوني كه بهش عاشق شدي هميشه باهات باشه و اين حس خوبو اونم در كنار تو تجربه كنه

    و اين حسيت نسبت به اون كس هيچ وقت از بين نميره اگه حتي اونو بدست نياري و چندين سال هم از اون ماجرا بگذري..

    ولي دوست داشتن با علت ودليله كه مثلا طرف چه شكليه؟چه جوريه؟اخلاقيش چطوريه؟و..و..و...و.وو

    شايد شايد و شايد دوست داشتن بهتر از عاشقي باشه ولي عاشقي يه دنياي ديگهست

    دوباره دلم واسه غربت چشمات تنگه...

    دوباره اين دله ديوونه واست دلتنگه...

    وقت از توخوندنه ستاره ترانه هام...

    اسم تو براي من قشنگترين اهنگه...

    ولي در مورد امام علي و حضرت خانم فاطمه زهرا حرفاي ارش هم كاملا درسته و از كجا معلوم اون دو بزرگوار عاشق همم نبودن(يك عشق پاك ها...)

    شما نظريتون چيه؟

    همتون دوس دارم

    امين جون

    + ارش 

    ba arze salam va tashakor babate inke nazaretono goftin shoma manzure mano nafahmidin ya shayda ham falsafeye shoma ba falsafeye man dar in rabete kheyli farg kone avalan inke tasmime man baraye ezdevaj gabl az inke on khanum javae + bede gatiye chon man gable javabe on masalro ba khanevadam matrah kardam onha ham rahnemayim kardan man dalil inke mikham ba in khanum ashena besham na baraye havas baziye khodame chon mikham bebinam in khanumi ke dele maro borde chegadr az khosusiyatesh ba man yeki hastesh va chegadr tafahom darim chon be nazare man avalin chizi ke bad a dost dastan moheme tafahome va in tafahom va shenakhte ruhiyat va akhlage tarafe mogabel ham joz ba ertebate bishtar moyasar va momken nist chon na man az on khanum shenakhte khasi albate akhlagesh manzurame daram va na ishon ya be gole khode ishon ma fagat dar hade ye ham kelasi baham ashenayi darim shayad ye chizi ham kamtar az on chon be dalile alageye man hata say nakardam bahash rabeteye hamkelasi ham dashte basham chon man pesari be shedat dar mogabele khanumha khejalati hastam va ama dar rabete ba olguhaye bozorg mazhabe tashoy va eslam ke shoma farmudin avalan marbut be 1400 sal pish hastesh dovoman on moge shahr be in bozorgi va vosat nabud va hame hamdigaro mishnakhtan zemnan ali shakhsiyati motafavet va jodagane dasht chon avalan az kodaki tahte tarbiyate peyambare bozorge eslam bod va dar estelah daste rast peyambar bod va hamishe be khaneye peyambar rafto amad dasht va digar hich niyazi be ashenayi hamdigar nabud zemnan in 2 shakhsiyat ke shoma nam bordin jozve navader va eftekharate eslam hastan va shakhsiyathaye estesnayi bodan va ma gabele mogayese ba onha nistim age az tarig dine eslam bekhayim ba ham ashenayi bishtari dashte bashim man bayad on khanumo aval agd konam bade 2 ya 3 mah ke ma maslan didim baham tafahom nadarim az ham joda beshim in vase man ke pesar hastam moshkeli nist va vase khanum dige in esm mimone ke gablan yedafe shohar karde lotfan ye khorde az on tasobate mazhbiye khoshkemun fasele begirim sheyda khanum albate nazre man ine ke in dusti ham ke made nazare mane ba etelae khanevadehaye 2 taraf sorat begire omidvaram manzuramo resunde basham lotfan age az dastam narahat shodid be bozrgiye khodetun bebakhshid montazere nazare dobareye shoma dar rabete ba goftehaye khodam hastam ba nahayate tashkor .

    Eradatmand Ara§H

    سلام آقاي آرش خيلي ممنون كه جواب داديد جواباتون رو قبول دارم ، يه چيزي كه من بهش رسيدم اينه كه گاهي اينقدر بي قرار بشي كه ندوني دلت رو برداري و كجا بري ، كجا بري كه آروم بگيري ، گاهي قلبت اينقدر تند بزنه كه نتوني پا به پاش بدويي گاهي اينقدر كند بزنه كه نفس رو تو سينت حبس كنه ، يه چيز ديگه هم كه هست مدام و هميشه به او فكر كني ، و از فكرت خارج نشه درست گفتم ؟ يه سوال چه طوري ميشه اين عشق رو پاك نگه داشت و به هوس آلودش نكرد، مي توني بري باهاش دوست بشي بگردي بچرخي ، فقط به اين بهانه كه دل تنگت آروم بگيره ، اما به خاطر يه ارزش بزرگتر اين كار رو نكني ؟ ببين من با خودم مشكل دارم ، با خودم ميگم من يه مسلمونم ، دوستي با يه نامحرم تو دين ما پسنديده نيست ، الگوي زنان مسلمان حضرت زهراست ( راستي ميلادش رو تبريك مي گم ) كه از سر شرم و حيا حتي نتونست جواب مثبتش رو بگه و پيامبر سكوت خانم رو علامت رضايت او محسوب كرد و الكوي مردان دنيا حضرت عليه كه نتونست از سر شرم حضرت فاطمه رو خواستگاري كنه سه بار رفت و اومد تا آخر خود پيامبر گفت علي جان چيزي مي خواستي ؟ حالا شما و دوستت يه روش داريد واسه خودتون مي گيد ما اگه عاشق يه دختري شديم اول بايد بريم باهاش دوست بشيم (كه نمي دونم چي بشه ؟) بعد به فكرهاي ديگه مثلا ازدواج بيفتيم ولي من هرگز نمي تونم خودم رو راضي به چنين كاري كنم ، چون به راحتي خودم رو در معرض گناه قرار مي دم بابا شيطون كه بيكار نمي شينه هوسم كه هيچ وقت از بين نمي ره به خاطر همين از ترس اينكه مبادا عشقم به هوس آلوده بشه هيچ وقت اين كار رو نمي كنم تا حتي يه ذره هم احتمال آلوده شدن عشقم به هوس وجود نداشته باشه . به هر حال نظر من اينه ، شما هم نظرت رو بگي ممنون مي شم . براتون آرزوي خوشبختي و موفقيت مي كنم . در ضمن فكر نكن من از عشق هيچي نمي فهمم قلب من الان از عشق بي تابه ، نپرس عشق چي و عشق كي ؟ كه معذورم . يا حق
    پاسخ

    معصومه جان.... خيلي خوشحالم که به من سر ميزني....ممنون که نظرت رو رک ميگي....اما من قبلا هم گفته بودم که عاشق نيستم.... (اما هوس باز هم نيستم)فکر کنم ميشه گفت دوست داشتن فراتر از عشقه.... اما يه فرق اساسي داره که اونو با عشق متمايز ميکنه و عشق رو با ارزش تر ميکنه!!!در دوست داشتن با اينکه دوستش داري و بدون اون زندگيت برات سخته ، اما بعد از ديدن اولين مشکل..... به راحتي فراموشش ميکني....اما در عشق نميتوني هرگز فراموشش کني و دوست داري جونتو فداش کني!!!اين آقا آرش ما ادعاش اينه که عاشقه.....اما من بعد از فکر کردن به بحثمون و علايق خودم و اتفاقاتي که برام افتاد و سوژه فراموشم کرد.... حالا ميبينم که من عاشقش نبودم و ميسه گفت دوستش داشتم.....اما خواهش ميکنم با فکر کردن به فرق بين عشق و دوست داشتن که برات نوشتم..... زود قضاوت نکن و زود نگو که من هوس باز هستم......
    + ارش 

    سلام شيدا خانوم من همون ارش تو ماجرا هستم يعني همينيكه الان داستانشو خوندين ميخوام اگه ميشه من جوابتون رو بدم البته اگه بي ادبي نباشه و شما اجازه بدين عشق از نظر من يه حسي كه ادم يه بار دچارش ميشه اينو تجربه من ميگه عشق يعني اونكه فكر ميكني بهش علاقه داري و (منظورم عاشق بودن نيست ) واست در اثر ديدن هاي مكرر تكراري و خسته كننده نباشه و هميشه دنباله راحتيه طرف مقابل باشي نه دنباله رسيدن به هدف خود تحت هر شرايطي, و با هر بار ديدن بله فقط با ديدن روحيه و نشاط خاصي در درونت ايجاد بشه و اميدوار بشي كه يه روز جواب اين توجه هاي توررو يه روز با يه نگاه جواب بده تو به همينش هم راضي باشي و اگه فقط يه روز نبينيش (مطمين باشين منظورم عادت كردن نيست چون احتمالا شما بگين اين عادت به طرف مقابله نه عشق و علاقه) اونموقع اون روز برات تموم نشه اميدوارم با اين زبان وبيان قاصرم كمكي به شما در راه اين تحقيقتون كرده باشم لطفا اگه خوندين منتظر نظر شما هم هستم ممنون.

    امين جونم داداشه گلم از شما هم متشكرم واسه همه چي

       1   2      >