• وبلاگ : خاطرات روزانه يک دانشجو!!!!
  • يادداشت : امروز حرف زديم......
  • نظرات : 0 خصوصي ، 17 عمومي
  • ساعت ویکتوریا

    نام:
    ايميل:
    سايت:
       
    متن پيام :
    حداکثر 2000 حرف
    كد امنيتي:
      
      
     
    ها يادم رفت بگم من ادعاي دينداري ندارم اتفاقا ميگم تا حالا گمراه بودم مي خوام تازه از اين به بعد ديندار باشم . و گفتم كه اين بار داره كمرم رو خم مي كنه . خيلي سخته . به اين راحتي ها نيست .
    پاسخ

    معصومه جان خيلي ممنون که منو فعلا فراموش نکردي.....اميدواردم شما هم خوشبخت بشي.....راستي اين آقا آرش ما موفق شد....اون روز جواب بعله رو از خانوم گرفت.....اون خانوم که بهتره زن داداش صداش کنم (:دي) ، گفت که فعلا آرش خان وقت داره خودشو ثابت کنه.....(حالا ببينيم دادش من چيکار خواهد کرد؟؟؟)خوش باشي و تا نوشتن گزارش کامل ماجرا ، شما رو به خدا ميسپارم